سلااااااااااااااااااامی به گرمی زیر پتو جلوی بخاری در شبهای زمستان اومدم یکم بنویسم قسمت نبود البته قسمت بود حسش نبود بعدش اومدم یکم حرفای عشقولانه بزنم از آقای میم شین تعریف کنم دیدم اونم بلد نیستم فکر کنم خواب خونم کم شده ( قابل توجه ارمغان ، خوااااااااااااااااااااااب ) + حکم قطعیمو گرفتم ++ کارای بیمم هم تقریبا تموم شد +++ تاریخ و جلسه ی شکایت بعدیم مشخص شد 22 مرداد ( یادم نره خوبه ) ++++ امروز با دخدرم رفتیم دانشگاه تهران و بازار - چلا شدم ولی خوش گذشت
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت