(^_^) روز نوشت (^_^)



سلااااااااااااااااااامی به گرمی زیر پتو جلوی بخاری در شبهای زمستان اومدم یکم بنویسم قسمت نبود البته قسمت بود حسش نبود بعدش اومدم یکم حرفای عشقولانه بزنم از آقای میم شین تعریف کنم دیدم اونم بلد نیستم فکر کنم خواب خونم کم شده ( قابل توجه ارمغان ، خوااااااااااااااااااااااب ) + حکم قطعیمو گرفتم ++ کارای بیمم هم تقریبا تموم شد +++ تاریخ و جلسه ی شکایت بعدیم مشخص شد 22 مرداد ( یادم نره خوبه ) ++++ امروز با دخدرم رفتیم دانشگاه تهران و بازار - چلا شدم ولی خوش گذشت
دیشب کلا تو خواب یا تو وزارت کار بودم یا بیمه یا مجتمع قضایی کلا دیگه خوددرگیری پیدا کردم نزدیکای صبح توی خواب دیدم اون پیامکی که قرار بود دوماه دیگه برام بیاد اومده در حدی خوابم طبیعی و فول اچ دی بود یه دفعه از خواب پریدم گوشیمو چک کردم دیدم خبری نیست دوباره گرفتم خوابیدم اماااااااا مگه ول میکرد همش توهم داشتم رفتم شعبه بیمه برای کارام ساعت 8:45 بر حسب اتفاق پاشدم گوشیمو نگاه کردم دیدم ساعت 8:16 از طرف بیمه پیام اومده فکر کردم بازم توهم زدم چرخیدم اونوری

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

کلینیک جراحی های زیبایی خوش آمدید به عشق فیزیک سايبان فول باکس لبیک یا حسین آرمان گرا دانلود برنامه سالانه طرح تعالی دانلود رایگان مقاله